کد مطلب:225132 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

حوادث سال یکصد و هشتاد و پنجم هجری نبوی
در این سال منصور بن محمد بن عبدالله بن علی مردمان را حج بیت الله الحرام بسپرد، و در این سال ابومحمد عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب هاشمی ریشه ی امید و طمع آب بقای این سراچه ایرمان [1] را از بن دندان بر كند با اینكه از تمام دندانهایش هیچیك فرونیفتاده بود.

ابوالفرج ابن جوزی در كتاب شذور العقود می نویسد: در وجود عبدالصمد چیزهای غریب بود یكی اینكه در سال یكصد و چهارم متولد شد و برادرش محمد بن علی والد سفاح و منصور در سال شصتم هجری متولد شدند و فاطمه مابین این دو برادر



[ صفحه 129]



پنجاه و شش سال مدت كشید و محمد بن علی در سال یكصد و بیست و ششم بدرود جهان بگفت و عبدالصمد مذكور در سال یكصد و هشتاد و پنجم به دیگر جهان روان گشت و فاصله مابین وفات ایشان پنجاه و نه سال بود.

دیگر اینكه یزید بن معویه در سال پنجاهم هجری حج نهاد و عبدالصمد در سال یكصد و پنجاهم اقامت حج نمود و یكصد سال فاصله میان این دو حج بود با اینكه این دو تن از حیثیت نسبت بعبد مناف مساوی هستند زیرا كه یزید ابن معویة بن ابی سفیان بن صخر بن حرب بن امیة بن عبد شمس بن عبد مناف است و مابین یزید علیه اللعنة و العذاب الشدید و عبد مناف پنج تن جد فاصله است و میان عبدالصمد و عبد مناف نیز پنج تن جد شمرده می شود عبدالصمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف.

و دیگر اینكه عبدالصمد دو خلیفه عباسی سفاح و منصور برادرزادگان خود را و پس از ایشان مهدی بن منصور را ادراك نمود و عم برادرش بود و بعد از ایشان هادی را دریافت و عم جدش بود و پس از وی ادراك هارون الرشید را بنمود و در زمان او بدرود زندگانی گفت، و یكی روز با رشید گفت این مجلس امیرالمؤمنین است كه امیر در آنجا حاضر است و نیز عم امیرالمؤمنین و عم عم أمیرالمؤمنین و عم عم عمش در اینجا حضور دارد و این سخن از آن گفت كه سلیمان بن ابی جعفر عم رشید و عباس عم سلیمان و عبدالصم عم عباس بودند و بجمله حاضر آن مجلس بودند و دیگر اینكه عبدالصمد با همان دندانهائی كه به آن متولد شده بود وفات كرد.

و این حال از آن روی بود كه شكافی در دندان نداشت بلكه دندانهای زبرین او یك تخته و دندانهای زیرینش یك قطعه بود و چون دندانهای دیگر كسان دانه به دانه از هم جدا نبود، طبری می گوید در شهر جمادی الاخره سال مذكور وفات كرد و با همان دندانهای زادگی درون گور شد، ابن اثیر می گوید عبدالصمد مذكور قعدد بنی عبد مناف است زیرا كه از حیثیت قرب به عبد مناف به منزله ی یزید بن معویه است با اینكه فاصله در میان او و یزید افزون از یكصد و بیست سال است. راقم حروف



[ صفحه 130]



در مجلدات مشكوة الادب بشرح حال عبدالصمد اشارت كرده است و نیز در ذیل خلافت منصور و دیگر خلفای مذكوره برحسب مناسبت مقام مسطور افتاده است.

و این عبدالصمد برادر محمد بن علی بن عبدالله بن عباس و عم ابی جعفر منصور جد هارون است و امین و مأمون و قاسم فرزندان هارون و عباس بن مأمون را ادراك كرده است، و معلوم می شود سفاح و منصور و مهدی و هادی و هارون و امین و مأمون و معتصم هشت تن از زعمای خلفای بنی عباس را دریافته، اما بعضی بعد از وی به مسند خلافت نشسته اند و آنان را كه به خلافت دیده از ابواالعباس تا هارون پنج تن بوده اند و از مقدار عمرش كه متجاوز از هشتاد سال است پنجاه و سه سالش را با زمان خلافت خلفاء در سپرد و این خود از بدایع اتفاقات است.

و در این عهد تا چند سال قبل چند تن از فرزندان خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه قاجار در قید حیات بودند از جمله شاهزاده امان الله میرزا و جهان نور میرزای امیریان و شاهزاده عضدالدوله و هم چنین چند تن از دختران شاه مبرور و عضدالدوله آخر پسری است كه از آن پادشاه فردوس جایگاه در اواخر سلطنت شاهنشاه مرحوم مظفرالدین شاه اعلی الله مقامه وفات نمود.

و در این تاریخ روز سه شنبه هیجدهم شهر شوال المكرم سال یكهزار و سیصد هفت هجری از تمام فرزندان صلبی خاقان مغفور كه ذكورا و اناثا یكصد و هفت تن بوده اند یك نفر صبیه معظمه آن مرحوم جنت آشیان نواب علیه عالیه احترام الدوله خرم بهار خانم زوجه مرحوم مبرور میرزا فتحعلی خان صاحب دیوان شیرازی باقی است و یك نفر پسر معزی الیها جناب میرزا حسینخان صاحب دیوان حالیه كه چند تن صبیه نیز دارند بعضی وفات كرده و بعضی حیات دارند و این زن با عز و شأن پدرش فتحعلی شاه و برادرش نایب السلطنه عباس میرزا ولیعهد دولت و پسر نایب السلطنه محمد شاه مغفور و پسر محمد شاه ناصرالدین شاه صاحبقران كه ذوالقرنین اعظم گردید و پسر ناصرالدین شاه مظفرالدین شاه مبرور و پسر مظفرالدین شاه اعلی حضرت محمدعلی شاه كه اینك از سلطنت ایران استعفاء كرده در مملكت روس می گذرانند و پسر محمدعلی شاه اعلی حضرت شاهنشاه حالیه ایران سلطان احمد شاه خلد الله



[ صفحه 131]



ملكه را ادراك نموده است و هفت تن پادشاه را ملاقات كرده زیرا كه نایب السلطنة عباس میرزا نیز در شمار سلاطین می تواند مندرج باشد.

و احترام الدوله از مدت عمر خود تا به حال افزون از هشتاد سال ادراك زمان سلطنت سلاطین قاجار را فرموده است زیرا كه فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه نزدیك به نود سال سلطنت كردند و این خاتون مفخمه در اواخر عهد پدرش فتحعلی شاه به جهان خرامیده است و قریب هفتاد و هشت سال است كه از وفات پدرش بگذشته است و نیز از غرایب احوال ایشان این است كه شاید امروز افزون از بیست هزار تن از نسل پدرش خاقان مغفور قوم و عشیرت داشته و عمه و خاله این جماعت رجال و نساء می باشد و تمام رجال شاهزادگان با ایشان محرم هستند و گمان می رود برای شاهزاده خانمی این اتفاق روی نداده باشد و ازین پیش نیز در پاره مواقع مجلدات سابقه باین حكایت اشارت رفته است.

و هم در این سال مردم فرنك شهر برشلونه را كه از ولایات اندلس است در تحت تملك درآوردند و از حیطه تصرف مسلمانان بیرون كشیدند و سر حد داران خود را به آنجا انتقال دادند و مسلمانان را از پس پشت افكندند و سبب این تملك و تملیك این بود كه حكم بن هشام والی اندلس با دو عم خود عبدالله و سلیمان چنانكه سبقت گذارش یافت مشغول نبرد بودند و در این سال هارون الرشید ازرقه از راه موصل طی طریق نموده وارد بغداد شد.

و هم در این سال یقطین بن موسی در بغداد بدیگر سرای راه سپار گشت و چنین می نماید كه این همان یقطین پدر علی بن یقطین است كه در ذیل اصحاب حضرت كاظم علیه السلام مسطور شد و ابن یقطین همیشه در بغداد ساكن بود و از اعیان دولت به شمار می رفته است و پسرش علی در پیشگاه هارون وزارت داشته است.


[1] ايرمان يعني عاريتي.